ایشان در ۸ محرم ۱۳۳۳ ه ق در لكنهو به دنیا آمد و از همه برادران و خواهران کوچکتر بود. به همین مناسبت به او محبت می کردند و در محیطی گرم و صمیمی تربیت یافت، تحصیلات ابتدایی را در محضر استادانی از جمله برادر بزرگ خود نصیرالملة و نیز در نزد خواهرانش به پایان رساند. آنگاه به آموختن دروس متوسطه و نصاب اعلا پرداخت و درسهای بعدی را در محضر مولانا سید حامد حسین معروف به سید و مولانا امجد حسین و مولانا مظفر علیخان و مولانا سید ظهور حسین و نیز نزد پدرش تکمیل کرد و در همان زمان در امتحان فاضل ادب (بالاترین امتحان در عربی) در دانشگاه لكنهو شرکت کرد و با موفقیت به دریافت مدارک لازم نایل آمد.
وی در سال ۱۹۳۲م برای درس عالی و خارج فقه و اصول به عراق سفر کرد و از طرف حجج اسلام آقای شیخ عبدالحسين رشتی، آقای شیخ ابراهیم رشتی، آقای سید حسن بجنوردی، آقای سید جواد تبریزی، آقای شیخ ضیاءالدین عراقی و مرجع اكبر سید ابو الحسن اصفهانی رحمهم الله اسناد و اجازات اجتهاد را دریافت کرد و در شعبان ۱۳۵۶ ه ق به وطن خود بازگشت.
مولانا محمد سعید، علاوه بر تحصیل علوم در نجف اشرف دو کتاب به زبان عربی، به نامهای: «الامام الثاني عشر» و «مدينة العلم»، تلخیص عبقات را نوشت که هر دو کتاب در عراق به چاپ رسید.
وی تقریبا پنج سال با آقای ناصر الملة در لكنهو همکاری کرد ولی در سال ۱۹۳۹م به خاطر شرکت در راهپیمایی که برای شیعیان برگزار شده بود، به مدت سه ماه به زندان افتاد.
مولانا محمد سعید از سال ۱۹۴۳م اوقات خود را در کتابخانه سپری می کرد و به کارهای تصنیف و تالیف و برگزاری محافل و مجالس و پاسخ مسایل می پرداخت و در ضمن فقه و اصول نیز تدریس می کرد.
آماده کردن وعظ در هر جمعه و بعضی از سخنرانیها در مسجد کوفه کاظمين لكنهو نیز بر عهده او بود و او مطابق رسم قدیم خطبه های جدید و سخنرانیها را نوشته روی منبر می خواند.
وی به زیارت مدینه منوره مشرف شد و تصمیم گرفت که قبرهای ویران بقیع را تعمیر کند و برای انجام این کار با حکومتهای ایران، پاکستان، هندوستان و عربستان سعودی مذاکرات مدبرانه ای را آغاز کرد و به هدف خود نزدیک شده بود که اجلش فرا رسید. وی در ۱۱ سپتامبر ۱۹۶۷م با دکتر ذاکر حسین و در ۱۵ سپتامبر با اندرا گاندی ملاقات کرد و سفیر ایران هم از او دعوت به عمل آورده بود اما وی عذرخواهی کرد و به طرف زادگاهش روانه شد، که اجل او را مهلت نداد و در ۱۲ جمادی الثانی ۱۳۸۷ ه ق در مسیر برگشت و در قطار درگذشت.
حسب دستور علمای لكنهو میت را در کنار دریا غسل دادند و در میدانی وسیع در میان چهل هزار نفر نماز بر او خواندند و جسدش را در کربلای امداد حسین خان به امانت سپردند، سپس به آگره حمل کردند و در نزدیکی مزار شهید ثالث به خاک سپردند.
مولانا محمد سعید چندین بار به ایران و عراق و نیز به کراچی سفر کرد و دو بار به لاهور رفت. وی در سال ۱۹۶۷م به نوشتن کتابی حجیم به نام «مسانيد العصمة» که درباره حدیث بود پرداخت و در عین حال سرگرم تعمیر مزارات جنة البقيع بود. زندگی او در مرمت مساجد و قبور گذشت؛ وی رئیس هیأت امنای کالج شیعه بود و خدمات مهم انجام داد. امتحانات سالیانه جامعه سلطانیه را نظارت می کرد و بعلاوه عضو هیات دانشگاه لكنهو بود و مزار شهید ثالث در آگره را تعمیر کرد و به نوسازی عمارات و آباد کردن بازار نوری پرداخت که از کارهای زنده و جاوید مولانا محمد سعید به شمار می رود.
شعرای پاکستان، هند، ایران و عراق درباره او مراثی زیاد سرودند و روزنامه نگاران به شرح حال او پرداختند.
یک دختر و سه پسر یادگار آن مرحوم بودند. فرزند ارشدش مولانا سید علی ناصر، وارث و مسندنشین اجداد خود بود، وی در سال ۱۹۴۶م متولد شد و هم اکنون مسؤوليتهای بزرگی را برعهده دارد.