مولانا عدیل اختر در ۲۹ ربیع الاول ۱۳۱۵ ه ق (اوت ۱۸۹۷م) روز سه شنبه در «علی نگر پالی بلوک گیا، ایالت بهار متولد شد. بعد از طی دوران کودکی، پدرش (سید مبارک احمد بن میر فصیح احمد عریضی واسطی) برای تحصیل علوم دینی فرزند خود را به مدرسه سلیمانیه پتنه فرستاد. در آن زمان حافظ فرمان على مدير آن مدرسه بود. بعد از طی دوره ابتدایی به لكنهو رفت و به مدرسه مشارع الشرایع ناظمیه وارد شد و تا مرحله ممتاز الافاضل به علم و کمال خود افزود. در همان زمان در امتحانات رسمی دانشگاهی در اله آباد بهار و پنجاب نیز شرکت کرد و موفق شد.
فعالیت ها
در مدرسه ناظمیه کلاس فاضل را تدریس می کرد. راجه محمودآباد در سال ۱۹۱۹م مدرسة الواعظین را تأسیس و مولانا در کلاس اول این مدرسه نام نویسی کرد و در سال ۱۹۲۱م از این مدرسه فارغ التحصیل شد و برای تبلیغ به مناطق بهار و بنگال مأموریت یافت. در آن جا زبان بنگالی را یاد گرفت و به تبلیغ پرداخت. در همان زمان نهضت سدهی در یوپی (اترا پرادش) به اوج خود رسیده بود، بنابراین او را به آن جا خواستند تا با آنان مقابله کند. مولانا با شایستگی و لیاقت کامل با آریاییها مقابله کرد. زبان هندی را یاد گرفت و سانسکریت و مذهب هندو را مطالعه کرد و لیاقت خودش را به اثبات رساند. در سال ۱۹۲۴م از سوی مدرسه به جزایر آفریقا فرستاده شد. وی زبانهای محلی آن جا را یاد گرفت و به تبلیغ و خدمت دین پرداخت. سپس به ایالت سر حد مأموریت یافت و در مناظق پاراچنار و قبایل محلی به تبلیغ اسلام مشغول شد و خدمات ارزنده ای از خود برجا گذاشت. در تبت، کشمیر، بلنستان و غیره با نوربخشیان مقابله کرد و آنان را متمایل به تشیع ساخت و گمراهان را به راه راست هدایت نمود. از سال ۱۹۲۶م الى ۱۹۳۶م در ایالت سرحد سکونت گزید، سپس نجم الملة او را به لكنهو دعوت کرد و در ماه ژوئیه ۱۹۳۶م به سمت نایب رئیس مدرسة الواعظین منصوب شد. وقتی در ۲۹ ذیقعده ۱۳۵۵ ه ق مولانا ابوالحسن درگذشت، مولانا عدیل اختر رئیس آن مدرسه بود.
وی مدرسه را بر طبق اصول جدید استوار کرد و با تجربیات وسیع علمی خود طلاب را با افکار جدید آشنا ساخت و مدت بیست و پنج سال در راه تدریس انجام وظیفه کرد.
مولانا عدیل اختر فردی منظم و دقيق النظر و زحمتکش و مخلص و عالمی متقی و ساده دل بود، از خودنمایی و شهرت طلبی دوری می جست. تمام علما به او احترام می گذاشتند. از میان استادانش مولانا نجم الحسن به وی علاقه مخصوصی داشت.
در سخنرانیهای خود در صحت روایات و گفتار دقت می کرد و در عاشورای حسینی با پای برهنه، سیاه پوشیده شرکت می کرد.
هنگام مطالعه، حاشیه کتاب را به همان زبانی می نوشت، که آن کتاب نوشته شده بود و حق تحقیق را ادا میکرد. مولانا با این که مبتلا به فشار خون بود روزه را ترک نمی کرد.
تصانیف
تصانیف او عبارتند از: دعوت النظر الى خلافة خير البشر (اردو، ژوئن ۱۹۲۶م، پیشاور، غیر چاپی)؛ الآ من اكره و قلبه مطمئن بالايمان (تقیه، ژوئن ۱۹۴۰م، آگره)؛ تحقیق وصله تاریخ احمدی، با حواله تأليف وقیع نواب احمد حسین خان و اضافات مطالب (تاریخ تکمیل ۳۱ مارس ۱۹۴۹م)؛ فلسفه اسلام با علم کلام (۱۰۰ صفحه بدون تاریخ)؛ اصحاب اليمين ما اصحاب اليمين و اصحاب الشمال ما اصحاب الشمال، درباره علم رجال (هفتاد صفحه، تأليف ۷ اکتبر ۱۹۴۸م)؛ تدلیس شبلی، تنقید و تحقیق درباره افکار و تألیفات مولانا شبلی نعمانی
سپتامبر ۱۹۴۶م)؛ خیانتهای علمی، نشان دادن تحریف و تغليط در کتابهای مذهبی؛ تسکین الفتن في صلح الحسن .
وفات
سرانجام این ناراحتی در رمضان ۱۳۷۰ ه ق به اوج خود رسید و موجب وفاتش شد.
به دنبال مرگ وی تمام کشور به سوک نشست. الواعظ لكنهو در چاپ ویژه خود مقالاتی درباره او به چاپ رسانید. مولانا مساجد بیشماری را تعمیر کرد، شیعیان را پایبند شریعت ساخت و تعدادی از سنیان را شیعه کرد و هندوان و مسیحیان را به پذیرفتن شیعه متمایل ساخت از جمله آنان، جورج سالون را می توان نام برد که بعد از مدتها بحث و مباحثه سرانجام اسلام را پذیرفت. از فرزندان او مولانا ناصر حسین فخرالافاضل قابل ذکر است.